#انگار_مرگ_سیگار_و_بوسیده #۱۳۹۹_۴_۱۵ #359 سیگار تو دستام غرق در فکرم مغزم شده خالی از اکسیژن انگشت زرد و ریه ی زخمی ذهنی پر از فکر و پر از ویژن یک صورت بی روح و بی خنده یک سینه غوغا و پر از آتیش یک کوله بار از حادثه بر دوش با این همه پا میگذارم پیش یک خنده ی مصنوعی مسموم با انتظاری تلخ و پوسیده یک پوک محکم بر ته سیگار انگار مرگ سیگار و بوسیده با این همه امید هست اینجا امید رو در سینه خوابوندم با اینکه بنده خیلی وقته از از آن تبار خوب جا موندم غزال بابائی
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت